یگانه علت سرخوردگی بعضی از علاقه مندان نولان از دانکرک: مقایسه این فیلم با سابقه و بینش فیلمسازی قبلی خود نولان!
به گزارش مجله سفرنامه ترکیه، خب، من جزو هواداران فیلم های سینمایی در خصوص جنگ جهانی دوم هستم. دلیل اش علاقه من به تماشا صحنه های جنگی نیست، بلکه دلیل اش این است که شرایط این نبرد دراماتیک، بستر خوبی برای ظهور داستان ها و فیلمنامه های جاندار در خصوص تقابل ایدئولوژی ها، اراده ها؛ سست عنصر ها و مردان باعزم، نظامیان خیره سر و شهروندان عادی فراهم، وظیفه؛ وجدان و میل به بقا می نماید.
از سوی دیگر جنگ دنیای دوم، نسبت به جنگ دیپلماتیک و نیابتی حال حاضر، سرراست تر و کلاسیک تر بود و طبعا فیلم هایی که بر اساس آن ساخته می شد، همین شرایط را فراهم می کرد.
اکران فیلم دانکرک از 13 جولای آغاز شد. اما ما تازه چند روز است که بخت دانلود و تماشای آن را پیدا نموده ایم.
در شبکه های اجتماعی و به موازات دیده شدن این فیلم به وسیله کاربران ایرانی، این روزها شاهد بروز دیدگاه های مختلف هستیم.
بخشی از کاربران که اصولا برای تفریح محض فیلم می بینند و فاقد انگیزه های جانبی هستند.
بخش دیگری از فیلم بین ها، اصولا برداشت شخصی از فیلم ها ندارند. بعضی از اعضای همین دسته خود را منتقد توانایی هم تصور می نمایند. اما غالبا نقدهای آنها را که دنبال کنید می رسید به آمیزه ای از نقدهای مجلات و سایت های معتبر.
خواندن نقدهای این دسته از منتقدان، بیشتر از آنکه شما را مفتون دنیای سینما می نماید، هراسناک تان می نماید، چون پر هستند از اصطلاحات و اسامی خاص و تهی اند از هرگونه روح.
خیلی کم پیش می آید که اعضای این دسته شهامت نقد شخصی را پیدا نمایند. در نوشته ها آنها به کرات نقل قول و وقایع نگاری شخصیت های مهم را می خوانیم، اما وقتی پای تفسیر می رسد، چیز خاصی پیدا نمی کنیم.
دسته سوم کسانی هستند که به مقدار بضاعت خود و بسته به علاقه شخصی خود، هر یک از زاویه ای به فیلم نگاه می نمایند و برآیند نظرات آنها می تواند شناختی واقعی از از یک فیلم برای ما فراهم کند.
در خصوص فیلم دانکرک پیش از نوشته شدن این پست؛ مطلب مشروحی در خصوص جنبه تاریخی آن درج نموده بودم. همان طور که می دانید فیلم دانکرک، داستان واقعی گرفتار شدن حجم زیادی از نظامیان انگلیسی و فرانسوی در ساحل دانکرک است. در شرایطی که یک حمله تمام عیار از سوی هیتلر و آلمان نازی می توانست متفقین را از این نظامی ها برای همواره محروم کند و خود آنها هم ناامیدانه به انتظار سرنوشت ناگوار محتوم خود نشسته بودند، عملا از سوی آلمان تنها حمله های هوایی ایذایی انجام شد که فاقد ارزش نظامی خاصی بودند و در نهایت بیش از 300 هزار سرباز تحویل چرچیل شد.
نترسید به خواندن ادامه بدهید! خواندن این نقد حاوی خطهای لودهنده داستان یا اسپویلر نیست! چون اصولا دانکرک فیلم روایت محور پیچیده ای نیست و مقدار دیالوگ ها و داستان آن فوق العاده محدود است.
دانکرک بیشتر یک فیلم-مستند خوب است تا یک فیلم سینمایی محض.
دقت کنید! دانکرک را از همان اول با حداکثر کیفیتی که می توانید دانلود کنید یا تهیه کنید و در عریض ترین صفحه نمایشی که در اختیار دارید، مشاهده کنید! چون دانکرک اصولا فیلمی بصری است. دانکرک یک حض بصر و در صحنه های با جلوه سمعی Snowball effect یا صدای شپارد یک عیش شنوایی است، تا یک فیلم خالص دراماتیک.
با تماشا دانکرک از صحنه های ساحل و مهم تر از آن چشم انداز پرواز هواپیماها بر فراز دریا لذت خواهید برد. اما خبری از پیچ و خم های و چرخش های داستانی نیست.
درست به همین دلیل است که این چند روزه در شبکه های اجتماعی، علاقه مندان سینمای نولان، معترض شده اند. اصولا نولان کسی بود که ما را بدعادت نموده بود، در نظر بگیرید که فیلمسازی که از سری بتمن، یک فیلم با دیالوگ ها و دنیا بینی فوق العاده بسازد، حتما موقعی که اعلام می نماید در نظر دارد در خصوص جنگ دنیای دوم یک فیلم بسازد، چه حجم انتظاراتی را بنا می نماید!
می دانید آخرین فیلم جنگ دنیای خوبی که دیدم؛ چه فیلمی بود؟
فیلم صلیب آهنین که به کارگردانی سام پکینپا در سال 1977 ساخته شده بود و در آن بازیگرانی مانند جیمز کابرن، ماکسیمیلیان شل، جیمز میسون و دیوید وارنر بازی می کردند. حالا شما برای نمونه بیایید همین فیلم را با دانکرک مقایسه کنید.
به ناچار اعتراف می کنم که به صلیب آهنین باید نمره بیشتری از دانکرک داد. چون داستان اش پر از تقابل ها و شخصیت ها و روایتی بود بر پیچیدگی ها لایه های روانی انسان ها و مصائب جنگ.
اما در فیلم دانکرک که الان در IMDB یک نمره بیشتر از صلیب آهنین دارد؛ فقط چند خرده داستان نچسب نداشتیم.
فیلم فی الواقع آنقدر به صرافت خلق جلوه های دیداری خوب رفته بود که از روایت غافل شده بود و اصولا به نظر می رسد که نولان قصد داشت در این فیلم به صورت ساده حادثه تخلیه دانکرک را بازنمایی کند و هیچ وسواسی برای قرار دادن یک داستان مجذوب کننده در بطن این فیلم نداشت.
فیلمسازها، حتی فیلمسازهای داخلی خود ما هر وقت حس می نمایند؛ یک واقعه تاریخی مجذوب کنندهیت داستانی و غافلگیرنماینده آنچنانی ندارد، یک داستان تخیلی را در دل آن جاگذاری می نمایند.
این مسئله زیاد هم سخت نیست. در نظر بگیرید که شما یک بار بیایید یک فیلم- مستند در خصوص تایتانیک بسازید و یک بار داستان عشقی جک و رز را در آن بگنجانید. در شق دوم شما خیانتی به داستان تاریخی ننموده اید، اما شوق تماشا فیلم را در دل همگان برانگیخته اید و مسئله را در فکر بیننده جاودانه نموده اید.
در فیلم دانکرک نه تنها ما روایت مستندگونه حادثه را با حداقل داستان ممکن داریم، بلکه اصلا طرف دیگر جنگ یعنی نظامیان و فرماندهان آلمانی را نمی بینیم.
پس به صورت خلاصه می خواهم بگویم که ضعف دانکرک در کمبود خطوط داستانی و شخصیت ها و تعاملات آنها با هم است.
البته اینگونه نیست که دانکرک به کلی از ریزروایت ها تهی باشد. در دانکرک قهرمان، آدم متزلزل و البته آدم های عادی داریم. اما متأسفانه شخصیت پردازی اینها هم خالی از مشکل نیست.
برای مثال در انتهای فیلم، یک لحظه گمان کردم که سکانس های انتهایی مربوط به قهرمان داستان حالتی رؤیاپردازانه دارد و به صورت واقعیت دیگرگون تعریف شده. یعنی او در عمل در آنی؛ مرده است، اما ما پرواز خیال یا روح را می بینیم.
در همین لحظه من یاد فیلم دیگری افتادم که در انتهای همین روال را داشت: فیلم تاوان یا Atonement با کارگردانی جو رایت و بازی کایرا نایتلی و جیمز مک آووی.
در این فیلم هم دو دلداده داستان در عمل به هم نمی رسند، اما تقریبا تا انتهای داستان ما تصور می کنیم که این دو به وصل هم رسیده اند.
اتفاقا همین فیلم یک سکانس فوق العاده در خصوص دانکرک داشت که من ناچارم اعتراف کنم که این سکانس درخشان تر از دانکرک نولان ساخته شده بود.
در دانکرک می توان چند اشتباه هم پیدا کرد. البته سلیقه شخصی من این است که به این اشتباه ها یا به صورت خودمانی سوتی ها اهمیتی نمی دهم و کلیت فیلم را در نظر می گیرم.
از عیب دانکرک گفتم و نمی توانم از گفتن هنرش غافل شوم. هانس زیمر موسیقی فوق العاده ای برای فیلم ساخته است که واقعا مجذوب تان می نماید.
اشتباه نکنید، دانکرک فیلم بدی نیست. مخصوصا در زمانه حاضر که فیلم خوب پیدا کردن، خیلی سخت شده. اما مسلما فیلمی هم نیست که چند سال بعد، ما به صرافت تماشای دوباره آن بیفتیم.
نولان در واقع با رو کردن بخشی از هنر خود و پشت کردن به چیزی که او را در فکر ما نولان نموده بود، یعنی شخصیت پردازی قوی؛ دیالوگ های دنیا بینانه قوی و بینش فوق العاده اش، ما را در حسرت نگاه کردن به یک فیلم نولانی گذاشت. فعلا هم معلوم نیست که پروژه کارگردانی بعدی نولان چیست، تا ما دست کم با رؤیای پروژه بعدی، خود را تسکین بدهیم.
منبع: یک پزشک